آرزوی بزرگ
ارسال شده در
89/2/31:: 4:4 عصر
توسط حمیدرضا مجیدی پور
کاشان تا پایان دهه ی پنجاه و البته کمی بیش از آن یکی از شهرهای پایتخت یعنی تهران محسوب می شد.پس از آن تا پیروزی انقلاب اسلامی زیر نظر استان مرکزی یعنی اراک قرار گرفت.مقارن آغازین سال پس از انقلاب تحت حمایت استان اصفهان قرار گرفت.در رژیم پهلوی به بهانه ی یاغی گری نایب حسین کاشی وایل و تبار وی به کاشان بی توجهی شد.نقش برجسته ی مردمان این منطقه در به ثمر رساندن انقلاب مقدس اسلامی، این امید را پدید آورد که کاستی های گذشته جبران گردد،انصافا هم قدم های بزرگی برداشته شد.اما خدماتی که در این شهرستان انجام گرفت با همت والای خود مردم بود،علاوه بر آن که بخش قابل توجهی از هزینه های جنگ تحمیلی را هم ،جانی و مالی ،این مردم بر اساس اعتقادات پاکی که داشتند از صمیم دل پرداخت نمودند.مسؤولان اصفهانی نتوانستند پا به پای مردم به کاشانی ها خدمت نمایند.در دوران دفاع مقدس بهانه ی آن را داشتند که امکانات محدود است ، پس از جنگ هم اولویت سازندگی را به سایر شهرهای استان دادند.برای نمونه فقط کافی است که نهادهای فرهنگی شهرهای استان را با یک دیگر مقایسه کنید.ببینید سابقه ی اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشان از چه زمانی است و بقیه ی شهرهای استان از چه سالی تاسیس شده است.نمی گوییم نباید برای سایر شهرها کاری نمی شد،بلکه می گوییم انصاف را باید معمول می داشتند.مفهوم آن این است که به همه جا باید توجه می شد.این ها کاشان را تعطیل کردند تا شهرهای دیگر از کاشان جلو بیفتند و حالا جبران عقب افتادگی ها بسیار مشکل است.این نمونه را آوردم تا کسانی که به رفتار کاشانی ها ایراد می گیرند که چرا هنگام ورود رییس جمهور به کاشان،بعضی از این مردم رعایت ادب نکردند و به اصفهانی ها اسائه ی ادب کردند، دقیقا نشانگر کاستی کار فرهنگی در این منطقه است.جالب است که در طول سه دهه ی پس از انقلاب بعضی ازمسؤولان اصفهان مکرر به زبان آورده اند که چون کاشان یک روزی از استان جدا خواهد شد ما نمی توانیم روی آن سرمایه گذاری کنیم و باید به شهرهای خودمان برسیم.ضمن اینکه ازجهت انسانی ،این تفکر از عدل و انصاف به دور است، نشانگر آن است که این گروه در فضای انقلاب اسلامی هم رشد نکرده اندو متوجه نبوده اند که یک مسؤول انقلابی در هر کجای کشور هم که باشد باید به فکر محرومین و حق پایمال شدگان باشد.شما از هر کارمند کاشانی مصداق این مطلبی را که عرض کردم بخواهید تعداد معتنابهی نمونه به شما معرفی خواهد کرد.نتیجه آن که این اصل موضوعه راخود اهالی اصفهان هم قبول دارند،لذا نباید برای از دست دادن کاشان ناراحت باشند،سه دهه کاشانی ها به استانشان خدمت کرده اند و همین مقدار کافی است که امروز شاهد شهر بسیار بسیار آباد اصفهان و شهر راکد و عقب افتاده ای مثل کاشان هستیم!
یک سخن هم با همشهریان دارم وآن اینکه ما هم نباید کاری کنیم که بهانه به دست رقبا بدهیم.هیچ سرمایه ای باارزش تر از ادب وجود ندارد که الحمدلله قاطبه ی مردم از آن برخوردار هستند.حالا چنانچه بعضی نمی توانند بر عواطف و احساسات خود غلبه کنند،باید به آن ها متذکر شویم تا کار با صلاح و سداد پیش برود.پیشنهاد بنده آن است که قابلیت های خودمان را تا می توانیم برای همگان نشان دهیم.مثلا ما در بعد دانشگاهی و مراکز عالی تحصیلات تکمیلی ،همه ی امکانات را داریم و اصفهان هم به ما هبه نکرده است،از مرکز تربیت معلم بگیرید تا دانشگاه جامع،از دانشگاه ها ی غیر دولتی بگیرید تا دولتی،هرچه در اصفهان هست ما همان را در کاشان داریم.بروند مقایسه کنند که خیرین مدرسه ساز بیشتر مدرسه ساخته اند و هزینه کرده اند یا مسؤولان استان؟درآمدهای گردشگری چه مقدار بوده است که همه به مرکز استان برگشته است ،حالا همین مقدار به انضمام اعتبارات سالیانه ی دولت چه قدر به کاشان بازگشته است و شهرداری کاشان برای نگهداری خانه های تاریخی چه میزان هزینه کرده است(یا در اصل کاشانی های مقیم تهران)و اصفهان چه قدر؟مایه افتخار است که مردم کاشان خودشان شهرشان را حفظ کرده اند و اگر به امید مسؤولان مربوط می نشستند امروز شهری به نام کاشان وجود نداشت.پس حق دارند که از نظر تقسیمات کشوری ،استان شدن را مطالبه می کنند .آرزو می کنم این مصلحت جمعی ،دل ها را به هم نزدیک کند و اختلافات خانمان برانداز که بخش قابل توجهی از آن هدیه ی باند بازان استان در طول سه دهه ی گذشته است،از این شهر رخت بربندد.امروز در شهر ما هرکس بنای اختلاف را آغاز کند ،مردم او را از خود نخواهند دانست و خواهند فهمید که دمش به کجا بند است!امسال سال همت و کار مضاعف است ، انتظار است که کاشان در این عرصه نیز بیش از پیش بکوشد.ان شاءالله!
یک سخن هم با همشهریان دارم وآن اینکه ما هم نباید کاری کنیم که بهانه به دست رقبا بدهیم.هیچ سرمایه ای باارزش تر از ادب وجود ندارد که الحمدلله قاطبه ی مردم از آن برخوردار هستند.حالا چنانچه بعضی نمی توانند بر عواطف و احساسات خود غلبه کنند،باید به آن ها متذکر شویم تا کار با صلاح و سداد پیش برود.پیشنهاد بنده آن است که قابلیت های خودمان را تا می توانیم برای همگان نشان دهیم.مثلا ما در بعد دانشگاهی و مراکز عالی تحصیلات تکمیلی ،همه ی امکانات را داریم و اصفهان هم به ما هبه نکرده است،از مرکز تربیت معلم بگیرید تا دانشگاه جامع،از دانشگاه ها ی غیر دولتی بگیرید تا دولتی،هرچه در اصفهان هست ما همان را در کاشان داریم.بروند مقایسه کنند که خیرین مدرسه ساز بیشتر مدرسه ساخته اند و هزینه کرده اند یا مسؤولان استان؟درآمدهای گردشگری چه مقدار بوده است که همه به مرکز استان برگشته است ،حالا همین مقدار به انضمام اعتبارات سالیانه ی دولت چه قدر به کاشان بازگشته است و شهرداری کاشان برای نگهداری خانه های تاریخی چه میزان هزینه کرده است(یا در اصل کاشانی های مقیم تهران)و اصفهان چه قدر؟مایه افتخار است که مردم کاشان خودشان شهرشان را حفظ کرده اند و اگر به امید مسؤولان مربوط می نشستند امروز شهری به نام کاشان وجود نداشت.پس حق دارند که از نظر تقسیمات کشوری ،استان شدن را مطالبه می کنند .آرزو می کنم این مصلحت جمعی ،دل ها را به هم نزدیک کند و اختلافات خانمان برانداز که بخش قابل توجهی از آن هدیه ی باند بازان استان در طول سه دهه ی گذشته است،از این شهر رخت بربندد.امروز در شهر ما هرکس بنای اختلاف را آغاز کند ،مردم او را از خود نخواهند دانست و خواهند فهمید که دمش به کجا بند است!امسال سال همت و کار مضاعف است ، انتظار است که کاشان در این عرصه نیز بیش از پیش بکوشد.ان شاءالله!
کلمات کلیدی : استان کاشان، بی مهری مسؤولان در مرکز استان، ادب، سابقه علمی و فرهنگی، مردم پرتلاش کاشان
» نظر