سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ارزش کار و فرهنگ کار آفرینی

گشایش

به زبان ساده, ”کارآفرینی“ همان فرآیند تاسیس یک کسب‌وکار (شرکت)
برمبنای یک فکر و ایده نو است. یک یا گروهی از افراد که به آن‌ها
”کارآفرین“ می‌گوییم, فرصتی نوین را کشف کرده ویا خلق می‌کنند و
برپایه آن شرکت یا موسسه‌ای خصوصی را بنیان نهاده و دل را به دریا
زده و وارد عرصه بازار و رقابت می‌شوند. کارآفرینی نیازمند
فرهنگ خاصی است. هر فردی نه توانایی و نه تمایل به کارآفرینی دارد.
به همین علت و باتوجه به اهمیت کلیدی کارآفرینی در اقتصادهای نوین
(ایجاد شرکت‌های کوچک و متوسط),‌ کشورهای مختلف مصممانه برنامه‌های
مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه خود تدارک دیده‌اند تا بتوانند
همچنان مسیر رشد و پویایی‌شان را ادامه دهند. موفق‌ترین کشور در این
زمینه, آمریکا است. متاسفانه در کشور ما, افراد بیشتر روحیه ”کارمندی“
دارند تا کارآفرینی و ریسک‌پذیری. امیدواریم مدیران کشور بکوشند برمبنای
یک برنامه‌ریزی جدی, به ارتقای فرهنگ کارآفرینی در کشور نایل آیند.

  

تعریف فرهنگ

”فرهنگ“ را می‌توان مجموعه‌ای از باورها, آیین‌ها, اندیشه‌ها, آداب و
رسوم, و ارزش‌های حاکم بر یک جامعه دانست. به دیگر سخن, فرهنگ
مقوله‌ای است که در سطح جامعه و گروه, و در تعامل میان آن‌ها معنا
می‌یابد و شیوه برقراری ارتباط و تعامل را میان افراد آن جامعه بیان می‌کند.
برمبنای فرهنگ است که افراد تجارب,‌ تصورات و عقاید خود را با یکدیگر
مبادله می‌کنند. فرهنگ را می‌توان نظامی فکری دانست که در گفتار و
رفتار جامعه متجلی می‌شود. در یک نگرش کلی و جامع, ”فرهنگ“
شیوه و اسلوب زندگی است. از این منظر, فرهنگ مقوله‌ای است در حال
تحول, که از بسیاری از شرایط اجتماعی, اقتصادی و سیاسی حاکم بر
جامعه تاثیر می‌پذیرد.

اگر از دیدگاه ”شیوه زندگی“ به فرهنگ بنگریم نمی‌توانیم آن را از مقوله
کار و نحوه کسب درآمد جدا بدانیم. کار و فرهنگ همواره و در تمام جوامع
بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته‌اند. روش‌‌های رایج کسب درآمد تا حد زیادی
بر نحوه رفتار افراد و تعامل آن‌ها با یکدیگر موثر است. گسترش کارآفرینی
نیز به عنوان عامل ایجاد اشتغال و تولید ثروت در جامعه, نتایج فرهنگی
ویژه‌ای را در پی خواهد داشت که قابل تامل و بررسی است.

 

 فرهنگ کارآفرینی

ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ, از دو سو قابل بحث است. از یک سو,
نتایج کارآفرینی است که بر جامعه تاثیر می‌گذارد و از سوی دیگر,
خود فرآیند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن است که هم متاثر از
 مبانی فرهنگ جامعه است و هم می‌تواند در آن تحولات اساسی ایجاد کند.

از یک سو, کارآفرینی با ایجاد فرصت‌های شغلی و تولید ثروت و بهبود
شرایط اقتصادی, پیش‌زمینه‌ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است.
با برآورده‌شدن نیازهای اولیه معیشتی, زمینه برای بروز نیازهای عالی‌تر
انسانی فراهم می‌شود که اگر در مسیری درست هدایت شود, به شکوفایی و
تعالی انسان‌ها و جامعه می‌انجامد.

علاوه بر این نوآوری که از مشخصه‌های اساسی کارآفرینی است, منجر به
تولید محصولات جدیدتر و ارایه خدمات جدیدتر و متنوع‌تر شده و به این
ترتیب قدرت انتخاب مردم افزایش یافته و زندگی ساده‌تر می‌شود. با بالارفتن
سطح رفاه و آسایش و افزایش اوقات فراغت, فرصت‌های بیشتری برای
فعالیت‌های فرهنگی ایجاد می‌شود. این امر در درازمدت موجب تشکیل و
گسترش تشکل‌های مردمی می‌شود که با هدایت مناسب آن‌ها می‌توان گام‌های
بلندی در جهت ارتقای فرهنگی جامعه برداشت.

از سوی دیگر, نحوه شکل‌گیری و ثمربخشی کارآفرینی, روش‌ها و شیوه‌های
خاصی را می‌طلبد که بر پایه باورها و ارزش‌های ویژه‌ای استوار شده است.
مجموعه این روش‌ها و باورها را می‌توان یک فرهنگ تلقی نمود.
در واقع فرآیند کارآفرینی در بطن خود فرهنگ خاصی را نهفته دارد.
این فرهنگ را می‌توان همان فرهنگ حاکم بر شرکت‌های کارآفرینی
کوچک دانست: مفهوم مشترکی است که اعضای شرکت پذیرفته‌اند و
ارزش‌ها, باورها و روش‌های مشترکی است که بر فعالیت شرکت حاکم است.
ویژگی‌های این فرهنگ را به طور خلاصه می‌توان در چند عنوان کلی بیان کرد:

1-3. کارآفرینی, فرهنگ درک تغییر و کشف فرصت

کارآفرینان و شرکت‌های کارآفرین همگام با تغییرات گام برمی‌دارند و
می‌کوشند فرصت‌های ایجاد‌شده در جریان این تغییرات را کشف و از آن‌ها
بهره‌برداری کنند. همگامی با تغییرات مستلزم بستری فرهنگی است که به
تغییر بها می‌دهد و به استقبال آن می‌رود. بستری که می‌تواند در صورت لزوم,
رهیافت‌ها و عملکردهای سنتی و قدیمی را کنار گذاشته و رهیافت‌های نوینی را برگزیند.

در عمیق‌ترین لایه‌های فرهنگ کارآفرینی یک باور اساسی نهفته است و آن اینکه:

”نمی‌توان در امواج سهمگین تحولات, جزیره‌ای کوچک و باثبات ساخت و با
قراردادن حصارهای به‌ظاهر مستحکم, جامعه را از تبعات مثبت و منفی تحولات
مصون نگاه داشت“.

این باور اساسی در جوامعی که به تعمیق و گسترش مبانی فرهنگی خود
اهتمام ویژه‌ای دارند, باوری ارزشمند و سرنوشت‌ساز است. دنیا به سوی
جهان‌شدن پیش می‌رود. با گسترش سیستم‌های اطلاعاتی و ارتباطی,
مرزهای فرهنگی میان ملت‌ها روزبه‌روز کمرنگ‌تر می‌شود.
فرهنگ‌ها در دنیای آینده تعاملی نزدیک و گسترده دارند.
فرهنگ کشورهای پیشرفته و ارزش‌های حاکم بر آن‌ها, چه درست و
چه نادرست, همچون سیل عظیمی موجودیت فرهنگی سایر ملت‌ها را به
خطر خواهد افکند. بنای یک سد عظیم، راه رویارویی با این سیل نیست.
بلکه شناخت مسیر و پی‌ریزی آب‌راه‌های مناسب بر سر راه آن است
که میتواند آن را به سمت و سویی مناسب رهنمون شود. اگر می‌خواهیم
در مسیر تحولات فرهنگی جهان آینده نقشی فعال و مثبت ایفا کنیم، باید
این تحولات را بشناسیم، موجودیت آنها را بپذیریم و فرصت‌های موجود در
آنها را تشخیص دهیم و به‌موقع از این فرصت‌ها بهره‌برداری کنیم.

2-3. کارآفرینی، فرهنگ مشارکت

در مسیر کارآفرینی, افراد باید بتوانند در سایه مشارکت و در قالب کار
گروهی, فعالیت‌ها را انجام دهند تا شرکت پا بگیرد. بعلاوه در شرکت‌های
کوچک کارآفرین ساختار سازمانی ساده‌تری وجود دارد و سلسله مراتب,
بسیار مختصر و مفید است. درحالی‌که در ساختارهای منسجم و گسترده
سازمان‌های سنتی، سلسله مراتب گسترده‌ای حکمفرماست. در این سازمان‌ها
فرهنگ ”تضمین امنیت شغلی“ در مقابل ”اطاعت“ شکل می‌گیرد. اما در
کارآفرینی‌ها بیشتر ساختار شبکه‌ای وجود دارد و به‌جای فرآیندهای عمودی،
فرآیندهای افقی در آنها جاری است. با کم‌شدن سلسله مراتب و برداشتن
مرزها، روابط بیشتر بر مبنای مشارکت و درک متقابل شکل می‌گیرد
و اطاعت سهم کمتری در این ساختار تشکیلاتی دارد. در شرکت‌های
کوچک کارآفرین، کارکنان به تدریج می‌آموزند که چگونه در مواضع
برابر با یکدیگر همکاری و مشارکت کنند و این همکاری را به سوی
یک موقعیت برد-برد سوق دهند. بنای فرهنگ بر مفاهمه و گفتگو استوار است.

3-3. کارآفرینی، فرهنگ خلاقیت

فرهنگ کارآفرینی بر بهادادن به خلاقیت و نوآوری استوار است.
کارآفرینان افراد خلاقی هستند که ایده‌های نو تولید کرده و آن را در
قالب یک شرکت به سرانجام می‌رسانند. بعلاوه در شرکت‌های کارآفرین,
کارکنان می‌توانند به دنبال ناشناخته‌ها بروند و روش‌های جدید را به
محک تجربه بگذارند. در این شرکت‌ها افراد به خلاقیت و ابتکار عمل
تشویق می‌شوند. بها دادان به خلاقیت نه‌تنها در درازمدت باعث رشد و
توسعه شرکت‌ها می‌شود،‌ بلکه زمینه مناسبی را برای رشد و شکوفایی
استعدادها و ظرفیت‌های انسانی فراهم می‌کند. و این شکوفایی خود بستر
مناسبی برای رشد فضایل اخلاقی و معنوی در انسان‌هاست.

4-3. کارآفرینی، فرهنگ استقلال‌طلبی و قبول مسؤولیت

کارآفرینان افرادی هستند که روحیه استقلال‌طلبی (روی پای خود ایستادن)
را دارند و حاضرند مسؤولیت کار و اشتغال خود (و حتی دیگران) را بر
عهده گیرند. این افراد معتقدند باید برپایه توانایی‌ها, شایستگی‌ها و فکرهای
خود, امرار معاش کنند و اساساً روحیه ”کارمندی“ ندارند. در ساختار
سازمان‌های گسترده و سنتی ”امنیت شغلی“ بهایی بود که در مقابل
”اطاعت“  به کارکنان پرداخت می‌شد. اما در شرکت‌های کوچکِ کارآفرینی
نه ”امنیت شغلی“ به معنای فراگیر آن وجود دارد و نه ”اطاعت“.
در چنین شرکتی کارکنان, خودگردان، خطرپذیر و مسؤولیت‌پذیرند و همه
خود را در برابر منافع خود و شرکت و جلب رضایت مشتری مسؤول و
پاسخگو می‌دانند. افراد در حیطه کاری خود  تصمیم می‌گیرند و مسؤولیت
تصمیمات خود را بر دوش مدیران خود نمی‌گذارند.

5-3. کارآفرینی, فرهنگ مخاطره‌پذیری

کارآفرینان باید مخاطره‌پذیر (ریسک‌پذیر) باشند یعنی بتوانند نسبت به
موقعیت, شرایط, امکانات و در یک کلام آینده خود ریسک کرده و برای
کسب ”موفقیتی محتمل“ مبارزه نمایند. این یک بعد قضیه است. بعد دیگر
آن, مخاطره‌پذیری پشتیبانان و حمایت‌کنندگان است. همواره کارآ‏فرینان
قادر به تامین تمامیِ سرمایه و امکانات موردنیازِ کسب‌وکار جدید خود نیستند.
به این علت, باید دولت یا دیگر حامیان مستقل, حاضر به پذیرش ریسک
موردنیاز کارآ‏فرین بوده, ”سرمایه مخاطره‌پذیر“ برایش فراهم نموده و
او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند. افرادی که دارای روحیه
محافظه‌کاری ویا کارمندی هستند, اساساً کارآفرینان موفقی نخواهند بود.

  علاوه براین ویژگی‌ها، تعمیق و گسترش فرهنگ کارآفرینی، بستری
مناسب برای بسط عدالت در جامعه است. در یک جامعه کارآفرین،
همه انسان‌ها فرصت‌های یکسانی پیش روی خود دارند. در این جامعه،
سرمایه یا زمین منشأ تولید ثروت نیست و در چنین جامعه‌ای افراد هوشمند،
خلاق و صاحب‌اندیشه و نیز پرتلاش و مصمم، شانس بیشتری برای موفقیت
دارند و صاحبان سرمایه‌های کلان نمی‌توانند ثروت را در انحصار خود نگه‌دارند.
تمام این‌ها در کنار هم یک زمینه مناسب برای بسط عدالت در سطح اجتماع است.

 

  سوتیترها

 کارآفرینی با ایجاد فرصت‌های شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط
  اقتصادی, پیش‌زمینه‌ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است

 کارآفرینان و شرکت‌های کارآفرین همگام با تغییرات گام برمی‌دارند و
 می‌کوشند فرصت‌های ایجاد‌شده در جریان این تغییرات را کشف و از
 آن‌ها بهره‌برداری کنند

 در شرکت‌های کوچک کارآفرین، کارکنان به تدریج می‌آموزند که
  چگونه در مواضع برابر با یکدیگر همکاری و مشارکت کنند و این
 همکاری را به سوی یک موقعیت برد-برد سوق دهند

 کارآفرینان معتقدند باید برپایه توانایی‌ها, شایستگی‌ها و فکر خود,
  امرار معاش کنند و اساساً روحیه ”کارمندی“ ندارند

 در شرکت‌های کارآفرین, کارکنان می‌توانند به دنبال ناشناخته‌ها بروند و
  روش‌های جدید را به محک تجربه بگذارند

 باید دولت یا دیگر حامیان مستقل, حاضر به پذیرش ریسک موردنیاز
  کارآ‏فرین بوده, در صورت امکان ”سرمایه مخاطره‌پذیر“ برایش فراهم نموده
  و او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند

 به نقل از اندیشگاه شریف (http://www.sharifthinktank(

 

 


» نظر

فرهنگ مخاطره پذیری کارآفرینان سازمانی

کارآفرینی، مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است.
به تعبیری دیگر، کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت بشر
در عصر مدرنیته، تلقی می‌شود. به زبان ساده، "کارآفرینی" همان فرایند
تاسیس و یا توسعه کسب‌وکار، برمبنای یک فکر و ایده نو است. کارآفرینی،
به منظور رشد و نمو در جوامع، نیازمند وجود فرهنگ خاصی است.

به زبان ساده، "کارآفرینی" همان فرایند تاسیس و یا توسعه کسب‌وکار،
برمبنای یک فکر و ایده نو است. کارآفرینی، به منظور رشد و نمو در جوامع،
نیازمند وجود فرهنگ خاصی است.

فرهنگ را می‌توان مجموعه‌ای از باورها، آیینها، اندیشه‌ها، آداب و رسوم،
و ارزشهای حاکم بر یک جامعه دانست. به دیگر سخن، فرهنگ
مقوله‌ای است که در سطح جامعه، گروه و در تعامل میان آنها معنا می‌یابد
و شیوه برقراری ارتباط و تعامل میان افراد آن جامعه را بیان می‌کند.
(Joseph & Igor، ????)
از سوی دیگر اگر از دیدگاه "شیوه زندگی" به فرهنگ بنگریم، نمی‌توانیم
آن را از مقوله کار و نحوه کسب درآمد نیز جدا بدانیم. کار و فرهنگ همواره
و در تمام جوامع بر یکدیگر تاثیر متقابل داشته‌اند. روشهای رایج کسب درآمد
تا حد زیادی بر نحوه رفتار افراد و تعامل آنها با یکدیگر موثر است. گسترش
کارآفرینی نیز به عنوان عامل ایجاد اشتغال و تولید ثروت در جامعه،
نتایج فرهنگی ویژه‌ای را در پی خواهد داشت که قابل تامل و بررسی است.

? ادبیات کارآفرینی
فرایندی که بتوان با استفاده از خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه با ارزش
جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل،
به وجود آورد، کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست،
سازمانی هم می‌تواند باشد. (Thompson & ALVY، ????)
به عقیده "آرتورکول" کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که
شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد،
توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. از دیگر سو "روبرت نشتات"
فرهنگ کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از
طریق نوآوری و تأسیس یک کسب ‌و ‌کار می‌داند. (داریانی، ????)

کارآفرینان، افرادی هستند که روحیه استقلال‌طلبی (روی پای خود ایستادن) را
دارند و حاضرند مسئولیت کار و اشتغال خود (و حتی دیگران) را برعهده گیرند.
این افراد معتقدند باید برپایه تواناییها، شایستگیها و فکرهای خود، امرار معاش
کنند و اساساً روحیه "کارمندی" ندارند. در ساختار سازمانهای گسترده و سنتی
"امنیت شغلی" بهایی بود که در مقابل "اطاعت" به کارکنان پرداخت می‌شد.
اما در شرکتهای کوچکِ کارآفرین، نه "امنیت شغلی" به معنای فراگیر آن وجود دارد
و نه "اطاعت". در چنین شرکتی کارکنان، خودگردان، خطرپذیر و مسئولیت‌پذیرند
و همه خود را در برابر منافع خود و شرکت و جلب رضایت مشتری، مسئول و
پاسخگو می‌دانند. (Joseph & Igor,????)-
کارآفرینی؛ فرهنگ مخاطره‌پذیری

کارآفرینان، باید مخاطره‌پذیر باشند، یعنی بتوانند نسبت به موقعیت،
شرایط، امکانات و در یک کلام آینده خود خطرکرده و برای کسب
"موفقیتی محتمل" مبارزه کنند. باید دولت یا دیگر حامیان مستقل،
حاضر به پذیرش مخاطره مورد نیاز کارآ‏فرین باشند و "سرمایه مخاطره‌پذیر"
برایش فراهم و او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند.
افرادی که دارای روحیه محافظه‌کاری و یا کارمندی هستند، اســاساً
کارآفرینان موفقی نخواهند بود.
(Elwood & Eliza,????)
توسعه کارآفرینی با ایجاد فرصتهای برابر برای بروز استعدادهای نهفته افراد،
می تواند درنهایت به توسعه عدالت اجتماعی در کشور منتهی شود.

محمد سیدحسینی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود در سال ????
در دانشگاه علم و صنعت با عنوان شناسایی عوامل و شاخصهای اولویتدار
جهت دستیابی به سازمانهای کارآفرین در کشور، عوامل و شاخصهایی که
در صورت وجود در سازمانها به تقویت فضای نوآوری و افزایش انجام فعالیتهای
کارآفرینانه در سازمان منجر می شو‌‌د، مورد بررسی قرار داده است. این عوامل
در پنج دسته مطالعه شده اند که عبارتند از:
?) حمایت مدیریت
?) فرهنگ
?) ساختار
?) سیستم‌ها
?) اهداف و راهبردها.

? نتیجه گیری
ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ، از دو سو قابل بحث است. از یک سو،
نتایج کارآفرینی است که بر جامعه تاثیر می‌گذارد و از سوی دیگر، خود
فرایند کارآفرینی و فرهنگ حاکم بر آن است که هم متاثر از مبانی
فرهنگ جامعه است و هم می‌تواند در آن تحولات اساسی ایجاد کند.
در واقع کارآفرینی، فرایندی اکتسابی است و خانواده در شکل‌گیری
این فرایند نقش اساسی را ایفا می‌کند. خانواده می‌‌تواند عنصر پویایی و
تحرک را به ژرفای وجود افراد تحت نفوذ و وابسته به خود تزریق کند؛
به شکلی که فرد و جامعه در محیطی هماهنگ به تعامل بپردازند و
قالبهای اجتماعی نوآورانه شکل گیرد. در عین حال شرایط محیطی و
نوع جامعهای که فرد در آن رشد و نمو می یابد، نیز در شکلگیری و ایجاد
عادات و رفتارهای مختلف در فرد به میزان زیادی تأثیرگذار است.
کارآفرینی با ایجاد فرصتهای شغلی و تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی،
پیش‌زمینه‌ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است.
با برآورده‌شدن نیازهای اولیه معیشتی، زمینه برای بروز نیازهای عالی‌تر
انسانی فراهم می‌شود که اگر در مسیری درست هدایت شود،
به شکوفایی و تعالی انسانها و جامعه می‌انجامد. از سوی دیگر،
نحوه شکل‌گیری و ثمربخشی کارآفرینی، روشها و شیوه‌های خاصی را
می‌طلبد که بر پایه باورها و ارزشهای ویژه‌ای استوار شده است.
مجموعه این روشها و باورها را می‌توان یک فرهنگ تلقی کرد. در واقع فرایند
کارآفرینی در بطن خود فرهنگ خاصی را نهفته دارد. این فرهنگ را می‌توان
همان فرهنگ حاکم بر شرکتهای کارآفرینی کوچک دانست:
مفهوم مشترکی است که اعضای شرکت پذیرفته‌اند و ارزشها، باورها و
روشهای مشترکی است که بر فعالیت شرکت حاکم است.
علاوه براین ویژگیها، تعمیق و گسترش فرهنگ کارآفرینی، بستری مناسب
برای بسط عدالت در جامعه است. در یک جامعه کارآفرین،
همه انسان‌ها فرصتهای یکسانی پیش روی خود دارند. در این جامعه،
سرمایه یا زمین منشأ تولید ثروت نیست و در چنین جامعه‌ای افراد هوشمند،
خلاق و صاحب‌اندیشه و نیز پرتلاش و مصمم، شانس بیشتری برای
موفقیت دارند و صاحبان سرمایه‌های کلان نمی‌توانند ثروت را در انحصار
خود نگه‌دارند. تمام اینها در کنار هم یک زمینه مناسب برای بسط عدالت
در سطح اجتماع است.
نیروی انسانی جوان و جویای کار در کشور می تواند به عنوان
پتانسیلی عظیم برای توسعه کارآفرینی و به تبع آن توسعه اقتصادی و
فرهنگی جامعه محسوب شود.
بنابراین با توجه به نقش کارآفرینی در توسعه همه جانبه در کشورهای
صنعتی و پیشرفته، کشورهای در حال توسعه نیز در پی ایجاد موج
گسترده و جدیدی از سازمانهای کارآفرین هستند که برای رسیدن به این
مهم می بایستی نقش و اهمیت فرهنگ کارآفرینی و عوامل رشد و
توسعه دهنده و یا موانع آن در سازمانها مشخص و معرفی شوند.
به عبارتی دیگر کارآفرینی به عنوان یک الزام و رویکرد نوین و تدبیر جدید
اقتصادی در پاسخ به واقعیتها و شرایط جدید محیطی، یکی از راهکارهای
ارزشمند در رویارویی و تقابل با ناکارآمدی اقتصادی و جلوگیری از پدیده های
منفی اقتصادی مانند بیکاری، محسوب میشود. امروزه با به بنبست رسیدن
بسیاری از روشهای سنتی و پاسخگو نبودن آنها در رویارویی با مشکلات و
معضلات علت و معلولی در اقتصاد ملی و اقتصاد جهانی، ناگزیر به تعریف
مفاهیم و چارچوبهای جدیدی هستیم که در دنیای رقابتی و اقتصاد بدون مرز
و آزاد بتواند جایگاه قابل قبول و رتبه مناسبی در بین اقتصادهای جهان برای
کشور به ارمغان آورد و از بسیاری از هزینههای گزاف بکاهد.
این راهحل و راهکار چیزی نیست مگر به‌کارگیری تمام ظرفیتها و قابلیت های
موجود و طرح و اجرای روشهای نوآورانه و خلاق مبتنی بر دانش و متکی بر
امکانات ناشی از فناوری نوین که آن عنصر مترقی، فرهنگ کارآفرینی است
که در آن کارآفرینان از هر قشر و رده و هر گروهی با تمام وجود و با برخورداری
از کمترین امکانات و توقعات در بستر سازمانهای کوچک و بزرگ، ظهور و بروز می یابند.

منبع:

علی اکبر غلامیان و رضا اویسی
مرکز توسعه کارآفرینی


» نظر

تعریف فرهنگ و شناخت کارآفرینان

مهدی سعیدی کیامؤسس کانون کارآفرینان اندیشه ساز،
کارشناس کارآفرینی دانشگاه جامع علمی ـ کاربردی


مقدمه
فرهنگ کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری مجموعه ارزش ها، نگرش ها،
هنجارها و رفتارهایی است که هویت افراد کارآفرین را تشکیل
می دهد. افراد کارآفرین و خلاِ سعی میکنند با نوع متمایز
نگاهشان به پدیده های اطراف و شیوه ی متفاوت رفتارشان
در مواجه با پدیده های پیرامون خود، دست به فعالیت های
کارآفرینانه بزنند و محصول و خدمت جدیدی به جامعه ارایه نمایند.
از ویژگیهای بارز افراد کارآفرین می توان به خلاقیت، نوآوری،
ریسک پذیری، تحمل شرایط ابهام، تحمل شکست، پشتکار،
کنترل درونی، اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، دوراندیشی
و استقلال طلبی و... می باشد.
کارآفرینان موتور توسعه اقتصادی بوده و همواره مورد توجه
دانشمندان و محققان قرار داشته اند به طوری که مؤسسه
تحقیقات بین المللی مونیتور تفاوت نرخ رشد را در کشورهای
توسعه یافته بر اساس سطح کارآفرینی آنها بیان نمود.
جفری تمونز کارآفرینی را ایجاد کننده ی یک چیز ارزشمند از
هیچ می داند و کارآفرین کسی است که دارای قدرت درک بالا
است و توان پیدا کردن خلاء و فرصت ها را دارد، و می تواند در
جامعه از طریق پرورش ایده و تبدیل فکر خود به یک محصول
جدید اقدام به ارزش آفرینی از هیچ نماید. این ارزش می تواند
یک ارزش اقتصادی، سیاسی و یا اجتماعی و حتی فرهنگی باشد.
اما این سؤال مطرح است که فرهنگ غالب بر یک محیط خلاِ
دارای چه باورها و ارزش هایی می باشد؟ کدام ارزش ها و
هنجارها توسعه کارآفرینی را در جامعه تقویت می نمایند و چگونه
فرهنگ کارآفرینی در جامعه نهادینه می شود؟ این ها سؤالاتی
است که برای پاسخ دادن به آن ها باید پژوهش های بسیاری
صورت پذیرد، و در این مقاله سعی شده است که موضوعات
آن به بحث گذاشته شود.

تعریف فرهنگ
فرهنگ کارآفرینی یک خرده فرهنگ از کل فرهنگ حاکم
بر جامعه می باشد. از این رو قبل از پرداختن به این موضوع
باید تعریف صحیح و درستی از فرهنگ غالب بر جامعه بیان شود.
تاکنون تعاریف بسیاری در زمینه ی فرهنگ ارایه شده است که
عده ای آن ها را 164 تعریف در مشهورترین دایرة المعارف های
دنیای امروز می دانند. به همین دلیل ارایه یک تعریف جامع و
مانع که بتواند همه ی دیدگاه ها را در برداشته باشد
شاید امکان پذیر نباشد. اما شاید بتوان بر روی عناصر
مشترک آن ها تأکید کرد.
فرهنگ در کلی ترین حالت آن، بر مجموعه ی پیچیده ای از
خصوصیات احساسی، فکری، مادی و غیر مادی اطلاِق
می شود که به عنوان شاخص یک جامعه یا گروه اجتماعی
 مطرح می شود که این نه فقط شامل هنرها و آثار ادبی است
بلکه اشکال مختلف زندگی، حقوِ ق بنیادین انسان ها،
نظام های ارزشی و اعتقادات را نیز در بردارد

(گزارش یونیسکو در مکزیک، بررسی سیاستهای فرهنگی درجهان، 1982)
مفهوم فرهنگ مرکب از دو جزء «فر» و «هنگ» است.
که «فر» به معنی بالا و جلو و «هنگ» به معنی قصد کردن،
کشیدن و آوردن است در زبان علمی. در اصل به معنی کشت و 
زراعت بوده استcalture و «فرهنگ» معادل مفهوم
از مفهوم فوِ چنین استنباط می شود که بنظر می رسد
در تعریف فرهنگ باید مفهوم رشد و تعالی انسان به عنوان
هدف این مجموعه منسجم و منظم ذکر شود.
بنابراین می توان چنین گفت که فرهنگ نظامی است
نسبتاً منسجم متشکل از اجزایی غیر مادی شامل:
ارزشها، هنجارها، نمادها، باورها و اعتقادات، آداب و رسوم،
دانش و اطلاعات رایج و هنرها و اجزایی مادی شامل
کالاهای مصرفی، ابزارها (تکنولوژی)، و میراث فرهنگی
نسبتاً مشترک بین اعضاء یک گروه، اجتماع یا جامعه که
از طریق یادگیری از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود
(پناهی، 1375، ص 96) و موجبات رشد و تعالی انسان را
فراهم می آورد.
علامه جعفری در کتاب خود با عنوان «فرهنگ
پیرو فرهنگ پیشرو» می نویسد:
می توان اثبات کرد که جامع مشترک همه ی تعاریف فرهنگ
دارای عنصر بایستگی و شایستگی، کمال، ترقی مادی و
معنوی، کرامت، حیثیت، شرف ذاتی انسان، حیات شایسته
و آزادی مسئولانه و عدالت در اجرای حقوِ و قوانین است.
(علامه جعفری، 1379، ص 130)
ایشان در کتاب خود فرهنگ را این چنین تعریف می کنند:
«فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه ای بایسته و یا
شایسته برای آن دسته از فعالیت های حیات مادی و
معنوی انسانی که مستند به طرز تعقل سلیم و
احساسات صعود کرده آنان در حیات معقول تکاملی باشد»
(علامه جعفری، 1379، ص 62)
کارکردهای مهم نظام فرهنگی ایجاد هماهنگی و انسجام
و همبستگی بین نهادها و اجزای مختلف نظام اجتماعی
است، به گونه ای که یکپارچگی آن نظام حفظ شود،

برای نظام فرهنگی هر جامعه لااقل می توان 5 کارکرد ذکر کرد:

1ـ تامین نیازهای فیزیولوژی
2ـ ایجاد ارتباط جمعی
3ـ دادن هویت فرهنگی خاص بر اعضا
4ـ حفظ و تداوم و بقای جامعه
5ـ ایجاد و حفظ همبستگی و انسجام اجتماعی

(پناهی، 1375، ص 101)

به عبارت ساده تر اینکه اگر فرهنگی بخواهد برای یک جامعه
به عنوان فرهنگ باقی بماند و توسط اعضای آن جامعه حفظ
شده و مقدس شمرده شود. با ید از کارکردهای فوِ برخوردار باشد.
و گرنه همواره به عنوان یک فرهنگ پیرو بدنبال عناصر فرهنگی
جوامع دیگر خواهد بود تا بتواند از طریق آن عناصر این کارکردها را
پاسخ دهد.

 


» نظر

کار همراه با عشق

دوستان سلام!
مطلب جالبی درموضوع کار ازشاعر فلسطینی جبران خلیل جبران
پیدا کرده ام.امیدوارم همه بتوانیم از آن بهره مند شویم:

" کار کردن همگام شدن است با زمین و آسمان،و بی کار ماندن
بیگانه گشتن است از آفتاب و نور و نسیم،و باز ماندن از قافله ی
حیات که با شـکوه و افتخار و رضا و تسلیم به سوی ابدیت پیش
می رود.
وقتی کار می کنی، وجودت به نی لبکی ماننده است که از مجرای
آن نجوای زندگی به آهنگ بدل می گردد.
آیا دوست می داری وقتی همه آواز می خوانند، تو نی لبکی گنگ و
خاموش باشی؟
پیوسته با تو گفته اند:" کار نفرین و لعنت است، زحمت و بلا و بدبختی
است.اما من با تو می گویم وقتی به کار می پردازی،نقشی را که در
آغاز هستی به نام تو نوشته اند ایفا می کنی.
دوستی با کار ، عشق به زندگی است و عشق به زندگی در کار و
دمساز شدن با اسرار حیات است.
اما من با تو می گویم زندگی به حقیقت ، ظلمت است، مگر شوق و
شور در میان باشد...
و شوق و شور کور بی هدف است مگر دانش در میان باشد...
و دانش پوچ و بی حاصل است مگر عمل در میان باشد...
و کار تهی و بی جان است مگر عشق در میان باشد.
وقتی با عشق کار می کنی، خودرا با خود، خلق،خلقت و خدا پیوند
می دهی.
کار ظهور عشق است در عالم شهود.
اگر نمی توانی با عشق کار کنی، اگر جز کار با ملامت و نفرت از تو
نمی آید، بهتر است کارخود را ترک کنی و بر دروازه ی معبد بنشینی
وصدقات کسانی را که با عشق کار می کنند،بپذیری!


این هم هدیه ای به مناسبت روز قدس بود که تقدیم شما کردم.


» نظر

خداوند حلاق هفت آسمان

به قول قدیمی ها کار جوهره ی مرد است.
کار و فعالیت سازنده ی شخصیت انسان است.
در فرهنگ ایرانی و اسلامی جوان سالم و پر انرژی ولی بی کار
سربار جامعه شناخته می شود و خشم خدا را علیه خود برمی انگیزد.
ام المفاسد جامعه بی کاری است.
شخص بی تحرک و بی کار و تن پرور مریض و بیمار است.
آدمی که سالم است و از قدرت جسمی و روانی برخودار می باشدو
از هوش کافی نیز بهره مند است اگر بی کار باشد خدا را ناسپاسی
کرده است.
سؤال:آیا دولت به تنهایی مسؤول ایجاد کار است؟ ویا مردم نیز هریک
به سهم خود در این مسیر مسؤولیت دارند؟
-کار آفرینی چیست؟
منتظر نظریات شما هستم.موفق باشید.


» نظر
   1   2      >