سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادبیات کارگری- برو کار می کن

برو کار می کن

 

ملک الشعرای بهار 

 

 

ملک الشّعرای بهار

 

 

برو کار می کن مگو  چیست کار

که سرمایه ی جاودانی است کار

نگر تا که دهقان دانا چه گفت

به فرزندگان ، چون همی خواست خفت

که میراث خود را بدارید دوست

که گنجی ز پیشینیان اندر اوست

من آن را ندانستم اندر کجاست

پژوهیدن و یافتن با شماست

چو شد مهر مه کشتگه بر کنید

همه جای آن زیر و بالا کنید

نمانید ناکنده جایی ز باغ

بگیرید از آن گنج هرجا سراغ

پدر مُرد و پوران به امّید گنج

به کاویدن دشت بردند رنج

به گاوآهن و بیل کندند زود

هم این جا ، هم آن جا و هرجا که بود

قضا را در آن سال از آن خوب شخم

ز هر تخم برخاست هفتاد تخم

نشد گنج پیدا، ولی رنجشان

چنان چون پدر گفت شد گنجشان.

این مثنوی کوتاه برای همه ی کسانی که در سال سوم ابتدایی تحصیل کرده اند خاطره انگیز است. امیدوارم این شعر از کتاب های فارسی حذف نشده باشد.چون در تغییراتی که در کتاب های درسی رخ می دهد بعضی از اشعار و مطالب درست و اساسی که زیر بنای فکری کودک و نوجوان را شکل می دهند به راحتی حذف می گردد. درس هایی چون دهقان فداکار، چوپان دروغگو، حسنک کجایی، بلدرچین و جوجه هایش،کوکب خانم، لاک پشت پرواز نمی کند و امثال آن که مفاهیمی چون ایثار و پرهیز از دروغ و زندگی پاک روستایی و فاصله ی میان حرف و عمل و اقتصاد مقاومتی و  مذموم بودن سخن بی جا را انتقال می دهد نباید به همین راحتی حذف گردد؛مگر آنکه بهتر از آن جایگزین شود. از فرزندم می پرسم شما شعر برو کار می کن را در کتاب های درسی دوره ی ابتدایی داشته اید؟ چیزی به خاطر ندارد. حال آن که در دوره ی ما، این شعر از اشعار حفظی به شمار می آمد و سختگیری هم می شد که همه به خاطر بسپارند. شاید علاقه ی خود من به کار ناشی از مطالعه ی اشعاری باشد که موضوع آن ها کار بوده است. و افتخار هم می کنم که با داشتن تحصیلات  وارد عرصه ی کار و کارگری شدم و از این راه خانواده ام را اداره کرده ام . همین که سر بارکسی نبوده ام مایه ی آرامش خاطر من شده است و خدا را از این بابت همیشه سپاسگزار بوده ام.سخن آخر این که در سرزمین ما فرهنگ از طریق شعر انتقال می یابد. پس به ادبیات کارگری بیشتر توجّه کنیم. ...  


» نظر